دانش آموزان و انتظاراتشان از مدرسه
لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
آنچه از يك «مدرسه» انتظار داريم
دانستن و شناختن اهداف يك سازمان آموزشي از مسائل بسيار مهم مديريت آموزشي است.
رفتار و فعاليتهاي هر مدير بستگي به اهدافي دارد كه او براي سازمان خود (مدرسه) در نظر دارد. شايد برخي از مديران از اثرات اهداف آموزشي بياطلاع باشند يا چندان نظر روشن و مشخصي درباره اهداف آموزشيشان نداشته باشند. اينكه وظيفه آموزش و پرورش چيست؟ اهداف تعليم و تربيت دانشآموزان كدام است؟ آيا مديريت آموزشي خود را مسئول ايجاد تغييرات عميق فكري، عاطفي، اجتماعي و حرفهاي در دانشآموزان ميداند؟ يا اينكه در حد مسائل معمولي و پر كردن ذهن دانشآموزان از اطلاعات و محفوظات و دانستههاي صرف باقيمانده است؟
در اينجا اين سؤال اصلي و مهم مطرح است كه هدف ما از تعليم و تربيت چيست؟
● رشد خوداتكايي دانشآموزان
منظور آماده كردن دانشآموزان براي كسب تواناييهاي لازم به منظور هدايت و اداره امور خود در مسير زندگي اجتماعي است. دانشآموزان بايد بتوانند به تجزيه و تحليل مسائل پرداخته، قدرت ارائه راهحلهاي مناسب براي حل مسائل را داشته باشند.
فعاليتهاي مدرسه بايد طوري تنظيم و اجرا شود كه در نهايت دانشآموز آمادگيهاي لازم براي ورود به زندگي و مواجهه با مسائل آن را داشته باشد. فرد در محيط مدرسه ميبايدمفاهيمي چون وظيفه شناسي، وقتشناسي و كار گروهي را تجربه كند. خوداتكايي بدون داشتن روح تعقل، تفكر و قدرت شناخت و تجزيه و تحليل مسائل امكانپذير نيست.
● هدايت شغلي
فعاليتهاي آموزشي و پرورشي مدرسه بايد بگونهاي باشد كه علاوه بر ايجاد و پرورش روحيه كار و تلاش در دانشآموزان، آنها را براي انتخاب يك شغل يا حرفه و كسب مهارتهاي لازم در يك رشته كاري در آينده آماده و هدايت كند.
● رشد شناختي دانشآموزان
براي رشد شناخت دانشآموزان بايد آنها را با علوم مختلف و متفاوت روز آشنا كرد. از مطالعه علوم تجربي آنها به تركيب و خواص اشيا پي ميبرند. علوم اجتماعي و علوم ديني آنها را آماده درك و پذيرش رفتار اجتماعي، نقش و مسئوليتهاي خود ميكند. آنها بر اساس همين شناخت است كه ميتوانند روابط صحيح و همزيستي مطلوبي با ديگران داشته باشند كه موجب ادراك و تفاهم عمومي بيشتر در جامعه ميشود.
● رشد شخصيت دانشآموزان
مدرسه جاي ايجاد باور مثبت و درست از تواناييهاي افراد است. آنها بايد خود را افرادي توانا، داراي قابليت و مفيد به حساب آورند و نسبت به استعدادها و تواناييهاي خود ابراز وجود كنند و اين مهم جز در سايه داشتن شخصيت بهنجار ممكن نخواهد بود. روشهاي تحكمي، ترسآور و غير تربيتي محدوديتهاي زيادي براي رشد شخصيت دانشآموزان به وجود ميآورد. متأسفانه برخي از مدارس داراي محيط برانگيزنده نيستند و فعاليتهايشان اغلب با نيازها و استعدادهاي دانشآموزان همسو و همراستا نيست. مديريت مدرسه بايد فضا و محيطي را به وجود آورد كه در آن فرصت و امكان بروز خلاقيت و ابتكار و زمينه و تسهيلات براي رشد شخصيت دانشآموزان فراهم باشد.
● ايجاد زمينههاي يادگيري مداوم
منظور از يادگيري مداوم، يادگيري و خودآموزي نه صرفاً در كلاس و مدرسه و ايام تحصيل بلكه يادگيري در تمام طول زندگي است. نبايد مدرسه صرفاً محلي براي از حفظ كردن دروس و امتحان دادن باشد. جهان امروز جهان تغييرات سريع و كشف مطالب و علوم جديد است و يقيناً دانش محدودي كه در مدرسه به فرد ميرسد براي تمام عمر او كافي نيست. مدرسه جايي است كه افراد را به تواناييها و مهارتهاي مطالعه و استفاده از منابع مجهز ميكند. دانشآموزان بايد طوري تربيت شوند كه به مطالعه عادت كنند و بخشي از وقت خود در شبانه روز را به آن اختصاص دهند. مديريت مدرسه بايد داشتن كتابخانه مجهز در مدرسه را بهعنوان يك نياز اصلي تلقي كند.
● ايجاد و تقويت حس عضويت و تعلق به جامعه
دانشآموز بايد طوري تربيت شود كه احساس عضويت در جامعه را داشته باشد. او بايد خود را از جامعه و جامعه را از خود بداند. بسياري از مسائل اجتماع را ميتوان با مسئوليت پذيري افراد حل كرد. مدرسه بايد بتواند احساس و ادراك مسئوليت و همدلي و همراهي را در دانشآموزان ايجاد كند. احساس عضويت و تعلق به جامعه و تلاش براي بهبود و پيشرفت آن از اهداف آموزش و پرورش است كه بايد مورد توجه مديريت مدرسه باشد.
● رشد ارزشها در دانشآموزان
مدرسه بايد چنان رفتار كند كه ارزشهاي مورد احترام جامعه را به دانشآموزان بشناساندبه طوري كه آنها با اين ارزشها با احترام خاص برخورد كنند و براي آنها قداست قائل شوند. ارزشهاي اخلاقي و معنوي اسلامي افراد جامعه را از لغزش و انحراف حفظ نموده و راه كمال و سعادت را به آنان نشان ميدهد.
رفتار و فعاليتهاي هر مدير بستگي به اهدافي دارد كه او براي سازمان خود (مدرسه) در نظر دارد. شايد برخي از مديران از اثرات اهداف آموزشي بياطلاع باشند يا چندان نظر روشن و مشخصي درباره اهداف آموزشيشان نداشته باشند. اينكه وظيفه آموزش و پرورش چيست؟ اهداف تعليم و تربيت دانشآموزان كدام است؟ آيا مديريت آموزشي خود را مسئول ايجاد تغييرات عميق فكري، عاطفي، اجتماعي و حرفهاي در دانشآموزان ميداند؟ يا اينكه در حد مسائل معمولي و پر كردن ذهن دانشآموزان از اطلاعات و محفوظات و دانستههاي صرف باقيمانده است؟
در اينجا اين سؤال اصلي و مهم مطرح است كه هدف ما از تعليم و تربيت چيست؟
● رشد خوداتكايي دانشآموزان
منظور آماده كردن دانشآموزان براي كسب تواناييهاي لازم به منظور هدايت و اداره امور خود در مسير زندگي اجتماعي است. دانشآموزان بايد بتوانند به تجزيه و تحليل مسائل پرداخته، قدرت ارائه راهحلهاي مناسب براي حل مسائل را داشته باشند.
فعاليتهاي مدرسه بايد طوري تنظيم و اجرا شود كه در نهايت دانشآموز آمادگيهاي لازم براي ورود به زندگي و مواجهه با مسائل آن را داشته باشد. فرد در محيط مدرسه ميبايدمفاهيمي چون وظيفه شناسي، وقتشناسي و كار گروهي را تجربه كند. خوداتكايي بدون داشتن روح تعقل، تفكر و قدرت شناخت و تجزيه و تحليل مسائل امكانپذير نيست.
● هدايت شغلي
فعاليتهاي آموزشي و پرورشي مدرسه بايد بگونهاي باشد كه علاوه بر ايجاد و پرورش روحيه كار و تلاش در دانشآموزان، آنها را براي انتخاب يك شغل يا حرفه و كسب مهارتهاي لازم در يك رشته كاري در آينده آماده و هدايت كند.
● رشد شناختي دانشآموزان
براي رشد شناخت دانشآموزان بايد آنها را با علوم مختلف و متفاوت روز آشنا كرد. از مطالعه علوم تجربي آنها به تركيب و خواص اشيا پي ميبرند. علوم اجتماعي و علوم ديني آنها را آماده درك و پذيرش رفتار اجتماعي، نقش و مسئوليتهاي خود ميكند. آنها بر اساس همين شناخت است كه ميتوانند روابط صحيح و همزيستي مطلوبي با ديگران داشته باشند كه موجب ادراك و تفاهم عمومي بيشتر در جامعه ميشود.
● رشد شخصيت دانشآموزان
مدرسه جاي ايجاد باور مثبت و درست از تواناييهاي افراد است. آنها بايد خود را افرادي توانا، داراي قابليت و مفيد به حساب آورند و نسبت به استعدادها و تواناييهاي خود ابراز وجود كنند و اين مهم جز در سايه داشتن شخصيت بهنجار ممكن نخواهد بود. روشهاي تحكمي، ترسآور و غير تربيتي محدوديتهاي زيادي براي رشد شخصيت دانشآموزان به وجود ميآورد. متأسفانه برخي از مدارس داراي محيط برانگيزنده نيستند و فعاليتهايشان اغلب با نيازها و استعدادهاي دانشآموزان همسو و همراستا نيست. مديريت مدرسه بايد فضا و محيطي را به وجود آورد كه در آن فرصت و امكان بروز خلاقيت و ابتكار و زمينه و تسهيلات براي رشد شخصيت دانشآموزان فراهم باشد.
● ايجاد زمينههاي يادگيري مداوم
منظور از يادگيري مداوم، يادگيري و خودآموزي نه صرفاً در كلاس و مدرسه و ايام تحصيل بلكه يادگيري در تمام طول زندگي است. نبايد مدرسه صرفاً محلي براي از حفظ كردن دروس و امتحان دادن باشد. جهان امروز جهان تغييرات سريع و كشف مطالب و علوم جديد است و يقيناً دانش محدودي كه در مدرسه به فرد ميرسد براي تمام عمر او كافي نيست. مدرسه جايي است كه افراد را به تواناييها و مهارتهاي مطالعه و استفاده از منابع مجهز ميكند. دانشآموزان بايد طوري تربيت شوند كه به مطالعه عادت كنند و بخشي از وقت خود در شبانه روز را به آن اختصاص دهند. مديريت مدرسه بايد داشتن كتابخانه مجهز در مدرسه را بهعنوان يك نياز اصلي تلقي كند.
● ايجاد و تقويت حس عضويت و تعلق به جامعه
دانشآموز بايد طوري تربيت شود كه احساس عضويت در جامعه را داشته باشد. او بايد خود را از جامعه و جامعه را از خود بداند. بسياري از مسائل اجتماع را ميتوان با مسئوليت پذيري افراد حل كرد. مدرسه بايد بتواند احساس و ادراك مسئوليت و همدلي و همراهي را در دانشآموزان ايجاد كند. احساس عضويت و تعلق به جامعه و تلاش براي بهبود و پيشرفت آن از اهداف آموزش و پرورش است كه بايد مورد توجه مديريت مدرسه باشد.
● رشد ارزشها در دانشآموزان
مدرسه بايد چنان رفتار كند كه ارزشهاي مورد احترام جامعه را به دانشآموزان بشناساندبه طوري كه آنها با اين ارزشها با احترام خاص برخورد كنند و براي آنها قداست قائل شوند. ارزشهاي اخلاقي و معنوي اسلامي افراد جامعه را از لغزش و انحراف حفظ نموده و راه كمال و سعادت را به آنان نشان ميدهد.
تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 | 14:24 | نویسنده : زهرا حیدربیگی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید